مهنا زندگی مامان و بابامهنا زندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره
مامانيماماني، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
باباييبابايي، تا این لحظه: 37 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

مهنـــــا زندگـــ ـی مــامــان و بــابــا

هنوزم سرماخوردگيم خوب نشده

سلام دخمل نازم چطوري عزيزم؟ اين روزا شيطوت تر شدي و تكوناتم خدارو شكر بيشتر شده همين الانم داري تو دل ماماني بالا و پايين مي پري منم كلي برات ذوق مي كنم                                                                        دخترم ماماني هنوز سرما خوردگيش خوب نشده امروز صبح با گوش درد از خ...
11 ارديبهشت 1393

واما فردا...

سلام دخمل طلا خبر خبر مامان جون اینا فردا میان اهواز قرار بود واسه عید بیان ولی تصمیمشون عوض شد زینب کوچولو ومامانشم باهاشون میان وسایل خوشگلتم میارن وای که چقدر کار داریم هم چیدن وسایل شما هم خرید واسه جشن اخه قراره جمعه یه جشن خانوادگی بگیریم البته دایی ها و زندایی هات ملایرن و نیستن خاله و عمه هم که نداری نه بابایی خواهر داره نه من فقط عموهات هستن ولی عیب نداره همینم خوبه وقتی وسایلت رو چیدیم میام و عکساشو واست می زارم   راستی امشب رفتیم تولد یکسالگی آراد کوچولو نی نی آراد همش خوابش میومد و به زور چشماش باز بود عریز دلم انشالله تولد یکسالگی خودت ...
11 ارديبهشت 1393

هفته 30بارداري و سفر به ملاير

سلام عروسك مامان چطوري وروجك   امروزجمعه 8فروردين بود وواردهفته شدي به اميد خدافقط هفته ديگه مونده تا بياي بغل ماماني بابايي ديگه خسته شده همش ميگه پس كي مياي تو اين هفته وزنت حدود 1360 گرم وقدت 39سانته  وقتي بيداري همش در حال تكون خوردني منم لذت مي برم عموبهروز اينا از تهران اومدن و اين چندروزه همش پيششون بوديم ديشبم مهمون خونه ما بودن كه غذاازبيرون گرفتيم و بقيه كارا هم بابايي كرد كه دخملش ومامانيش اذيت نشن فردا هم قراره اين چندروزه باقيمونده عيد رو بريم ملاير وقتي برگشتيم ميام وخاطرات ملايرم برات ميگم دخمل نازم دوستت دارم ...
11 ارديبهشت 1393

هفته 28 بارداری

سلام دخمل مامان چطوری عزیزم میدونم که خوبی اینو از لگدای محکمی که به دل مامانی می زنی می فهمم جوجه کوچولوی من امروز رفتم دکتر واسه چکاب ماهیانه الان ٢٧ هفته و ٣روزه که تو شکمم مامانی هستی این ماه وزنم ٤کیلو اضافه شده بودکه خانوم دکتر گفت زیاده و نباید تو ایام عید شیرینی بخورم ولی دست خودم نیست که زیادی گشنم میشه فشارمم ١٠ بوددکتر برام سونوگرای نوشت که بدونم وزن شما چقدر شده که احتمالا بعد از تعطیلات عید انجامش بدم راستی در مورد سفرازشون پرسیدم اخه قراره آخرای عیدبریم ملایر ولی می ترسیدم خطرناک باشه که  دکتر گفت مشکلی نیست فقط مواظب خودم باشم امسال به بابایی گفتم یه دونه ماهی کو...
11 ارديبهشت 1393

34هفتگي

سلام ناناس مامان هفتگي ت  مبارك اين هفته هم به خوبي و خوشي گذشت و   وارد هفته 35شديم و داريم به لحظه اومدنت نزديك ميشيم اين روزا يه كم استرس دارم همش نگرانم هم فكر ميكنم نكنه خوب رشد نكني و كوچولو باشي اخه به نظر خودم با اينكه نزديكه وارد ماه نهم بشيم ولي شكمم نسبتا كوچيكه  نميدونم چرا اين حس رو دارم با اينكه خيلي جاها خوندم ربطي نداره ولي بازم نگرانم                                            &nb...
11 ارديبهشت 1393

اتفاقات اين چند روز...

سلام عروسكم دوروزپيش يعني 8ارديبهشت رفتم بهداشت اول فشارمو گرفت كه طبق معمول 11بود بعد صداي قب نازت رو شنيدم كه ديگه خيلي واضح تر مي تپيد و اين نشون ميده كه داري روز به روز بزرگتر وخانوم تر ميشي بعدشم كه رفتم رو ترازو 74 كيلو شده بودم كه گفتن زياده ولي به نظر دكترم كه مشكلي نيست و منم بيشتر به حرف دكتر گوش ميدم الان نزديك دو ماهه كه زن عمو سحر واسه زايمانش رفته تهران و ديروز ني نيش به دنيا اومده يه دختر ناز به اسم سارينا كه حدودا يك  ماه از شما بزرگتره و قراره همبازي بشين عسلم  از وقتي از ملاير اومديم همش تو خونه بودم و به خاطر شما جايي نمي رفتم تا اينه ديروز به بابايي گفتم حو...
11 ارديبهشت 1393